ای کبوتران اسمان سرنوشتم کجایید؟ ***تنهاییم بیشتر و بیشتر شده و افتاب دلم دیگر طلوع طلوع نمی کند***ای یاسهای باغ سرنوشتم کی می توان همرنگ شما شد؟ *** می خواهم با پرستوهای مهاجر همسفر شوم و به جایی بروم که چراغ امید در قلبها روشن باشد

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

خوبین؟ ببخشید دیر خدمت رسیدم چون کامپیوترم مشکل پیدا کرده بود و سایت باز نمی کرد خلاصه شرمنده!

چه ساده پاک و بی الایش زندگی را به اشیانه می بردیم وقتی که شکوفه ای از حضور و تجلی بر شاخه احساسمان می روید تنها تنهاییمان را گلهای عاشق تزیین می کردند اما...  و اکنون مثل کبوتری بی پرو بال حسرت پرواز هایی را دارم که... اما سوگند به لحظه های پاک انتظار صبر می کنم تا عشق در منتهای خود بشکفد

تو وبلاگ یکی از عزیزانم یعنی ابجی مهتابم خونده بودم که دل های شکسته را یه جا جم می کنن و به قول بچه ها گفتنی تعمیر می کنن. از این نوشته خیلی خوشم اومد و یه سوالی برام پیش امد اخه به نظر شما دل شکسته تعمیر میشه؟ اول از هر چیز باید دنبال تکه هایش بگردیم بعد اونا را سر جاش بذاریم بعد از اون چی کار باید کنیم؟ حتما بعضی از شما میگین با چسب رازی همه چیز می چسبه ولی نه این یه چیز نمی چسبه

جمعا شبا خسته از تاریکی کوچه های غربت روی سجاده می نشینم و یادت را در دل زنده می کنم دانه های تسبیح را به هم میزنم و نامت را تکرار می کنم سجاده غرق اشک انتظار می شود

یا حق

نظرات 5 + ارسال نظر
ترانه پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:27 ب.ظ http://tak-gole-ghalbam.blogsky.com

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:28 ب.ظ

عسل پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:36 ب.ظ

سلام به رضا گلم خوشحالم که اولین نفزم که نظر میدم مثله همیشه عالی نوشتی عزیزم موفق باشی وووووووو دوست دارم.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:49 ب.ظ

داداشه گلم خسته نباشی

ولی یه کم شاد تر باش

مو فق باشی

azita پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 05:36 ب.ظ

na marda ro midozdand

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد